یا تو یا هیچکس


وقتی چشمات دیگه اشکی برای ریختن نداشته با شه
 
وقتی دیگه قدرت فریاد زدنم نداشته باشی
 
وقتی دیگه هر چی دل تنگت خواسته باشه گفته باشی

وقتی دیگه دفتر و قلم هم تنهات گذاشته با شن

وقتی از درون تمام وجودت یخ بزنه

وقتی چشم از دنیا ببندی وآرزوی مرگ کنی

وقتی احساس می کنی دیگه هیچ کس تو رو درک نمی کنه

وقتی احساس کنی تنها ترین تنهای دنیا هستی
 
و وقتی باد شمع نیمه سوخته اتاقتو خاموش کرد
 
چشمهایت را ببند و با تمام وجود از خدا بخواه که صدات کنه

 کهکشان آرزو هایم از تو نور باران است
 
هزاران هزار ستاره دارم

تو زیباترینی

درخشانترینی

                                             هومان دور اندیش

« آخرین بدرود »


برای بار آخر، شبت به خیر ستاره

 

قلبم رو کردی پر پر، شبت به خیر ستاره

 

قصه ی ما تموم شد، رفتنت آرزوم شد

 

تنهایی من از سر، شبت به خیر ستاره

 

بذار تا بی ستاره، بشه شب سیاهم

 

که اشتباه گرفتم نگات و با پگاهم

 

بذار تا من بمیرم، مثل گل شقایق

 

که جز یه قلب عاشق، هیچی نبود گناهم

 

به جرم با وفایی، وفا نداشتی با من

 

به جرم بی ریایی، شدم واست یه دشمن

 

گناه من همون بود، همون که گفتم واست:

 

گناه بی گناهی، گناه دل سپردن

 

برای بار آخر، شبت به خیر ستاره

 

قلبم رو کردی پر پر، شبت به خیر ستاره

 

قصه ی ما تموم شد، رفتنت آرزوم شد

 

تنهایی من از سر، شبت به خیر ستاره

 

من و تو مقصدامون، با هم یکی نمیشه

 

تو عاشق کویری، من پر شور بیشه

 

آخر قصه اینه، همیشه تا همیشه

 

یکی به شکل تیشه، یکی به نقش ریشه

 

خورشید خانوم طلوع کن، ستاره کاغذی بود

 

نگاش فقط سکوتو، به قصه ی من افزود

 

این آخر کتابه، لالایی ترانه

 

ستاره وقت خوابه
 
واسه همیشه بدرود،
واسه همیشه بدرود...